کد مطلب:94576 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:155

خطبه 159-در بیان عظمت پروردگار












[صفحه 410]

آفریدگارا، هنگامی كه با همه جان و با تمام توش و توان، می كوشم تا ترا وصف كنم... چشم و گوش و زبانم در عظمت تو از كار خویش باز می مانند فرمان یزدان مهربان، حكمی است لازم و صلاحی است به مصلحت خلق. چون او را به كردار نیكو خشنود كنیم، از بلاها ایمن شده و از درد سختی ها، آرامش و آسودگی می یابیم. پروردگار، از روی علم و دانائی، فرمان به كاری می دهد و با بردباری خداییش، گناهان شایسته آمرزش را، بلطف خویش می بخشد. آفریدگارا، سپس بی مثال تنهاتر است كه به مصلحت، از نعماتت بما می بخشی و به حكمت، از ما می ستانی و ما را به صلاح خویش به بیماریهائی مبتلا می سازی و سپس از راه خیر، به ما لباس عافیت و سلامت میپوشانی برترین حمد فقط ترا سزاست و عالی ترین ثنا فقط برای تو تنها مهربانترین بخشنده ها، بجاست و رواست. چنان سپاس و ثنائی كه به ملكوت و آنچه در آسمانهای بلند آفریده ای، برسد و نهایت آنچه تو از ما خواسته ای را پاسخگو باشد. چنان شكری كه از تو پنهان نماند، و در برابر عظمت و بزرگیت ناشایسته نباشد حمدی كه رشته پیوسته اش هرگز ببریده نگردد و تكرار مداومش سكون و آرامش نپذیرد. با اینهمه، هر چه در ستایشت بكوشیم، هرگز راهی

به راه دراز عظمت و بزرگی تو نیابیم، جز اینكه با همه جان، میدانیم كه تو موجودی هستی كه زمان و مكان و آنچه دراندیشه كوچك ما آید، پایدار به ذات زوال ناپذیر توست، و هرگز در كار خلق و خلائق، سستی پیش از خواب، و خواب عمیق، ترا در خود فرو نمی برد. دوراندیش ترین متفكران، به كنه ذات پاكت و به حقیقت وجودت پی نبرده اند و بیناترین دیده ها ترا ندیده اند، اما تو همه را شناخته ای و به حقیقت همه هستی تنها تو بینائی. شمار كردار و رفتار پاك مومنان را تنها تو میدانی و گنهكاران را فقط تو به موهای پیشانی و راه خطایشان به كیفر می گیری. وه كه چه بی مانند و باشكوه است اینهمه آفریده هائی كه تو پدید آورده ای! و چه شگفت انگیز و عجیب است قدرت و توانائی تو در خلق موجودات. جملگی آنچه را كه می بینیم در این اندیشه متفق می شویم كه وصف سلطنت و پادشاهی تنها ترا سزاست. حال آنكه بسیار چیزهائی كه از چشم محدود و مسدود ما بیرون، و اندیشه ما از درك آنها ناتوان است و میان ما و آنها حجابی گسترده شده، بسی بزرگتر و حیرت انگیزتر از آنچه ما می بینیم و درك می كنیم. هر كه در كار تو اندیشه كند و بتو و آفرینش تو بیندیشد، تا بفهمد كه چگونه عرش خویش را بر پا ن

موده ای و اینهمه آفریده ها را بیافریده ای و آسمانهایت را در هوا معلق و واژگون نگاهداشته و به چه ترتیب زمین را به روی امواج خروشان آب گسترانیده ای، در اینحال چشم حیرت زده اش از حركت باز میایستد و عقل واندیشه اش در اینهمه عظمت، فرو می ماند و گوشش از شنیدن طنین فلك گیر كبریائی تو از كار میافتد و در جذبه بزرگی وصف ناپذیرت حیران و سرگردان می شود

[صفحه 412]

مدعی ترس از خدا هستید، اما پرهیز و بیمی در شما نمی بینم! از هر قوم و ملتی كه هستید رسول خویش را پیروی كنید و راز و نیازش را با خدا بیاد آورید شگفتا! هوسباز و گنهكار، به خیال خام خود ادعا می كند كه با آنهمه كفران پیشگی، به فضل و لطف و بخشایش خدا امیدوار است! خدا گواه است كه این ادعا چه بهتان و دروغ بزرگی است! چگونه چنین چیزی ممكن است؟ حال آنكه در كردار و رفتارش صداقتی و عبادتی وجود ندارد. آگاه باشید، هر كس كه به لطفی امیدوار است، این امید او از كردار و رفتارش پیداست، مگر امیدواری او به خدا خالصانه نبوده و آنرا با فتنه و فساد آمیخته باشد. هر بیم زده ای، آثار هراس در چهره اش آشكار است اما نشانه ترس از خدا را در سیمای این مردم نمی توان یافت. چنین كسی در امیدهای بزرگ، به فضل خدا امیدوار است و در كارهای كوچك دنیوی، چشم انتظار مرحمت بندگان خداست. این گمراه نادان، بخاطر نیاز خویش، با بندگان خدا چنان با تواضع و فروتنی رفتار مینماید كه برای پروردگار كه شایسته خضوع و خشوع است نمی كند. پس درباره بزرگی و جبروت خدا چگونه می اندیشید؟ بی هیچ تردید، بزرگ است ثنا و ستایش او. شگفتا كه شما قدرت و بزرگی آفریدگار ر

ا به هیچ می گیرید و برای بندگانش تكبیر و احترام قائل می شوید؟ آیا ترس از این دارید كه كردگار مهربان، امیدتان را اجابت نكند و جملگی احسان و بخشش او دروغ و بیهوده باشد؟ یا اینكه گمان میبرید پروردگار سبحان، سزاوار نیست كه به فضلش امیدوار باشید؟ آنكس كه بظاهر ادعا می كند، بفضل و لطف آفریدگار امیدوار است چنین می اندیشد. چنین نادان گمراهی، اگر از بنده ای از بندگان خدا بترسد، چنان با این بنده از روی ترس و لرز رفتار می كند، كه نسبت به خداوندش عمل نمی كند. این خام پندار، اطاعت از بندگان خدا را نقد انگاشته و ترس از پروردگارش را وعده و وعید واهی تصور می كند. و نیز مانند همان امیدوار خیالی به فضل و لطف خدا، كسانی هستند كه دنیا در نظرشان كالائی پر ارج و مقدار است و موقعیت آنرا مغتنم می شمارند و تلاش در وصالش را به طاعت و بندگی و فرمانبرداری از خدا ترجیح می دهند و بنده و فرمانبردار امیال دنیوی هستند

[صفحه 413]

تا چند در این سودای محال و خیال خام، عمر بی دوام و گیتی غدار را، بر سود سرشار و حقیقت آشكار و زندگی جاوید برین، ترجیح می دهید؟ پیروی از رسول فرزانه (كه درود بی پایان خدا به روان پاكش باد) انسان را كفایت می كند و سنت سنجیده و آداب پسندیده او، آدمی را بر بی مقداری و ناپایداری دنیا و بسیاری رسوائی و پلیدی های این ویرانه سرا آگاه می سازد، و از هر امید واهی در این دنیا، بی نیاز میگرداند. حدود بهره مندی از دنیا از طرف پیامبر خدا معلوم و مشخص گردیده و نامحدودی در كامجوئی و هوسرانی برای غیر او مهیا گردیده است. شما از نوشیدن لذات شیرینش كه باعث گمراهی است منع شده و از پیرایه و زر و زیور و آرایش فریبنده اش، پرهیز داده شده اید. اگر خواهی كه از پیامیری دیگر پیروی نمائی، از موسی (كه درود به روانش باد) مطابعت كن، كه خدا با او در سخن آمده است. بیاد آور كه می گفت: پروردگارا، من به آنچه از خیر و نیكوئی برایم بفرستی نیازمندم به خدا سوگند، موسی حاجتی از خدا نخواسته بود، مگر لقمه نانی بهر معیشت. زیرا او گیاه زمین را میخورد و بدین سبب از فرط نحیفی و لاغری و كمی گوشت تن، سبزی گیاه از زیر پوست نازك شكمش آشكار شده بو

د. و باز اگر تا رغبتی به اطاعت هست، از داود (كه درود به روان پاكش باد) پیروی كن، كه او را زبور و مزامیری بود و مردم را به وعده بهشت برین دعوت می كرد. با دست خویش از لیف درخت خرما، سبد می بافت و به یاران خود می گفت: كدامیك از شما مرا در فروش این سبدها یاری می كنید؟ و با اینهمه سعی و كوشش و تلاش برای معیشت، بهره اش از فروش آنها، جز خرید قرص نان جوی بیش نبود. و باز اگر خواهی عیسی پسر مریم (كه درود به روان پاكش باد) را بیاد آور و از او پیروی كن. او به هنگام خفتن، بالش زیر سرش، تخته سنگی بود و بس. جامه زبر و خشن میپوشید و طعام سخت و دیرهضم، و یا اغلب نان خالی می خورد. شبها چراغ خانه اش نور مهتاب بود و در روزهای سخت زمستان، خانه و كاشانه اش را آفتاب تشكیل میداد كه بامداد می دمید و شبانگاه به غروب می نشست. میوه و سبزی خوشبوی او، گیاهی بود كه از زمین میرست و طعام چهارپایان بود. نه زنی داشت كه او را به وسوسه فتنه و فساد اندازد و نه او را فرزندی بود كه با كردار ناخوشایند، غمینش سازد. نه ثروتی داشت كه حرص در كثرت آن، او را از خداوند دور سازد و نه چشم نیاز به مردم دنیا داشت كه در طمع كاری و یا چیزی افتد. مركب رهوارش، دو

پایش بودند كه به هر جا پیاده میرفت و خدمتكارانش دو دست او بودند كه كاری به خطا و اشتباه انجام نمیدادند

[صفحه 415]

پس اینك، دگر بار می گویم كه به پیامبر خود (كه درود بی پایان خدا به روان پاكش باد) در هر كاری اقتدا كنید، كه از همه كس نیكوتر و پاكتر است و فقط از او پیروی بنمائید. زیرا تنها اوست كه سزاوار پیروی است. رسول خدا در ایمان و عبادت و رفتار و كردار، جامع و كامل و از همه لحاظ بی مانند بود. هر كس كه نمونه خاص میخواهد، باید از او عبرت گیرد و ایمان آموزد نزد ایزد متعال هم محبوبترین بندگان، كسی است كه پیرو پیامبر خاتم یعنی رسول اكرم باشد و راه او را بپوید. او بهره ای كه از دنیا بر می گرفت به قدر گذران چند روزه عمرش بود و زر و زیور و آرایش و پیرایش، به چشمش نمی آمد و هرگز در دنیا شكم خوارگی نمیكرد، بلكه روزهای گرسنگی اش بیش از ایام سیریش بودند. دنیا به او پیشنهاد شد- با همه هوسرانی ها و عشرت طلبی ها و شهد و شیرینی هایش- اما او از قبول آن امتناع ورزید و به آن پشت كرد، زیرا آنچه را كه یزدان سبحان، دشمن داشته و خوار دانسته و كوچك شمرده، او هم آنها را دشمن میداشت و به دوستی بر نمی گزید و به خواری از خویش دور می ساخت و بسی بی مقدار و بی بها می انگاشت. از این رو، اگر پروردگار و رسولش دنیا را دشمن نمی داشتند و خوار

و بیمقدارش نمیشمردند و ما رو بسویش میكردیم و دل به آن میدادیم، همین پیروی و مطابعت از گیتی، كافی بود كه به خسران و كفران كشیده شویم، و از طریقت عزت بدور افتیم. پیامبر خوش پیام خدا (كه درود فراوان خدا به روان پاكش باد )- در این دنیا- بی آنكه خوانی الوان بگسترد، و خوردنی ها و نوشیدنی های گوناگون در آن مهیا كند، به لقمه نانی و اندك طعامی می ساخت و مانند همه بندگان خدا، بی تكبر و نخوت و بدون اینكه بر اثر غرور، پای به روی پا افكند و تفاخر كند، ساده به روی زمین می نشست و بدست خویش پاره پای پوش و جامه خود را میدوخت و بر چهارپای بی زین و برگ می نشست و هر پیاده مستحقی را كه در راه میدید، بپشت مركب خویش سوار مینمود. بر در خانه اش پرده ای كه با صورتهای گوناگون نقش یافته بود، آویزان بود. روزی از سر بی اعتنائی به پیرایه های دنیوی، به یكی از همسرانش گفت: ای زن، این پرده پر نقش و نگار را از در خانه ام بردار و آن را پنهان كن، زیرا هنگامی كه چشمم به آن می افتد مظاهر فریبنده دنیا بیادم می آید، و این خلاف رضای جسم و جان من است. با چنین اندیشه های بی مانندی، روی از دنیا و پیرایش و آرایشش برگرفته بود، و حتی یاد آن را از خود د

ور میساخت. پیوسته دوست میداشت كه این مظاهر فریبنده از جلو دیدگانش بدور باشد و از نظرش پنهان گردند، تا مبادا از آن پرده های پر نقش و نگار و جامه های و خرقه های رنگارنگ، این هوس در دلش راه بیابد كه دنیا سرائی باقی است و جای رحل اقامت افكندن و به زیورهایش دل دادن است. بدین سبب، درنگ در آن را در سر نمی پروراند، و رشته دلبستگی به آنرا با خود می گسست، و چشم از آذینش فرو می پوشید. چنین است حال آن بیزار از دنیا و بی قرار، برای وعده راست خدا. پس باید با چشم انزجار بدنیا نگریست و نامش را از قلمرو فكر واندیشه و خیال خویش به دور ساخت

[صفحه 417]

بی هیچ شك و تردید، در روش زندگانی رسول خدا (كه درود بی پایان خدا بر او باد) حكمت نفرت از بدیها و زشتی های دنیا هویداست، و شما را راهنمائی است بی مانند و بی همتا چنان توانگری، در دنیا دهان بر شكم خوارگی فروبسته بود و به كم قناعت می كرد و با آن همه شان و مقام و منزلت، پیرایه ها را از خود دور می ساخت. اینك باید خردمند و هوشمند، در كمال درایت و دانائی بیندیشد، كه آیا چنین فرزانه ای را با چنان علو طبع و مقام شامخ، پروردگار یكتا، گرامی داشته و یا به هیچش گرفته و كوچكش شمرده؟ اگر ابلهی گوید: خداوند او را بهیچ گرفته و كوچك شمرده، به همان خدای بی همتا سوگند كه بهتانی عظیم به خدا زده و شگفت انگیز، دروغی گفته است اما اگر دانائی گوید: كردگار متعال او را گرامی داشته، باید بیاد آورد كه- به همین دلیل- پروردگار، هر كس غیر رسول خدا- كه دل بدنیا بسته و هوس دنیا در پیش گرفته- را خوار و بی مقدار خواهد كرد و چنین كسی را از نزدیكترین، كسان به خود دور ساخته است. پس شایسته است كه مومنان، تنها از پیامبر خدا مطابعت كنند و اوامر او را بجان بپذیرند. گفتار و كردار هر كس باید مطابق گفتار و كردار رسول خدا باشد و اگر از او اطاع

ت ننماید و پیرو اوامرش نشود، چنین كسی از خسران و زیان، ایمن نخواهد بود. زیرا، پروردگار محمد محمود (كه درود بی پایان خدا به روان پاكش باد) را نشانه قیامت قرار داد، و او را مژده دهنده فردوس و بیم دهنده از عذاب دوزخ گردانید. با چنین آگهی ها بود كه وی با شكمی گرسنه از دنیا رفت و با قلبی مالامال از امید و ایمان و عبودیت و بندگی، به سرای جاودان و باقی شتافت. كلامی نگفت جز راستی و بنای ایمانی نساخت مگر با ایمان به خدای متعال. حملگی دوران زندگیش در دنیا، آمیخته با هدایت و صداقت و ایمان و اعتقاد به خدای یگانه بود. دعوت آفریدگارش را با همه جان پذیرفت و چشم از این هستی سراسر پستی، به پاكی و نیكی فرو بست اینك باید یكدل و یكجا اعتراف كنیم كه پروردگار مهربان، چه احسان و لطف جاودانی بما ارزانی داشت كه ما از نعمت وجود مبارك محمد مصطفی (كه درود خدا به روان پاكش باد ) بی بهره نماندیم و براه راست و شیوه عدالت و انصاف رهنمون شدیم. از این رو بندگان فرمانبردار، از او اطاعت و پیروی می نمایند. او آن رهبر عالی قدر و بزرگی است كه، اینك افتخار داریم گام در جای پای او می نهیم و از بند وسواس شیطانی می رهیم. به خدا سوگند، در راه پیروی از

رسول خدا، و اجتناب از زر و زیور و ردا و خرقه زرنگار دنیا، بر این پشمینه جامه خویش، چندان وصله دوختم تا اینكه از فرط پارگی و دوختگی، از دوزنده اش شرمنده شدم! و آنگاه كسی به من گفت: آیا با اینهمه پاره دوزی، این جامه ژنده را از خود دور نمیكنی؟ گفتم: من رنج راه پیمائی در شب تابستان را بر آسایش بامداد و شكر رهیدن از گرما، بسی ترجیح میدهم


صفحه 410، 412، 413، 415، 417.